آرزوهای وحشتناک بچه های کلاس شماره ی 13

خانم لیندا معلم کلاس شماره‌ی سیزده یک روز چراغ نفتی طلایی را از کیفش بیرون آورد. بچه‌ها به محض اینکه چراغ را دیدند حال‌شان گرفته شد. مایک گفت: اون چراغ حتی سیم هم نداره. چطوری روشن میشه؟ خانم لیندا کف دستش را محکم روی چراغ مالید که خاکش را پاک کند. نور شدیدی درخشید و دود بنفشی از چراغ بیرون زد و بعد یک مرد آبی شبح مانند وسط زمین و هوا ظاهر شد. بله او غول آرزوها بود.
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد
ناشر: شهر قلم
نویسنده آنست لی و متیو جی . گیلبرت
مترجم بیتا ابراهیمی
تصویرگر ژوئل دریدمی
قطع کتاب رقعی
سال چاپ 1398
نوبت چاپ
نوع جلد شومیز
زبان فارسی
جنس کتاب کاغذی
ویراستار ندارد
تعداد صفحات 96
مشخصات ظاهری موارد دیگر