آرزوی قطره ها
قطره های آب توی آسمانِ آبی نشسته بودند و درباره خودشان حرف می زدند. آن ها می خواستند دوباره باران شوند و به زمین برگردند؛ هر یک به سویی: رود و دشت و دریاچه. قطره های آب از آرزوهایشان می گفتند که ناگهان بادی وزید و آن ها را به هم نزدیک کرد تا ابری شدند و ...
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد