آن روزکه کوه سرفه کرد

داستانی درباره پیدایش ها و انسان ماقبل تاریخ. آن شب بچه ها خیلی زود در آغوش مادرها خواشان برد و بزرگ‌ترها دور آتش حلقه زدند. پیرترین مادربزرگ قبیله که یک عالمه استخوان و سنگ‌های رنگارنگ به گردنش آویزان بود، کنار مردم نشست و برای آن‌ها قصه گفت…
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد
ناشر: خانه ادبیات
نویسنده محمدرضا رحمانی
مترجم ندارد
تصویرگر هاله قربانی
قطع کتاب رحلی
سال چاپ 1395
نوبت چاپ
نوع جلد شومیز
زبان فارسی
جنس کتاب کاغذی - گلاسه
ویراستار ندارد
تعداد صفحات 24
مشخصات ظاهری موارد دیگر