باید شیطنت کنند

در داستان آمده است: «آیوی» و «بین» در دیدارهای اولیه از همدیگر خوششان نیامد، امّا بعد از مدتی دوست شدند و به هم قول دادند همه رازهای زندگی‌شان را به هم بگویند.آنها هنگام امضای سوگند‌نامه خود متوجه شدند دختری از دستشویی بیرون آمد، در حالی‌که بخار زیادی بالای سر او بود. بخار رقیق غلیظ‌ تر شد تا به شکل مبهمی به اندازه یک آدم در آمد. آیوی و بین از بودن شبحی در دستشویی هیجان‌زده شدند و تصمیم گرفتند معجونی درست کنند و با آن شبح را از دستشویی بیرون بکشند. با این نقشه و اجرای آن مدرسه به هم ریخت، بچّه‌ها از شبح ترسیدند و اتفاقات پیش‌بینی نشده‌ای به وقوع پیوست.