این خانه پر از نام محمد است
بابا مصطفی دم گوش بچه زمزمه میکند: الله اکبر … الله اکبر … دارد اذان میگوید. باز هم «اشهد ان محمدا رسول الله …» اذان که تمام میشود با صدای بلند میگوید: کوثر … کوثر خانم … . اصلاً انتظار این اسم را نداشتم. بابا عزت سرش را پایین میاندازد. همگی صلوات میفرستیم. این چند روز مدام دارد توی ذهنم میچرخد. چند روز پیش خانم جان تمام شد. با محمد. حالا هم کوثر شروع شد. با محمد. ماجرای امام حسین علیهالسلام را بارها شنیدهایم. میدانیم که امام حسین علیهالسلام با یارانش در عاشورا، چه غوغایی بپا کرد. میدانیم که عباس چه دلاورانه در کنار برادرش ایستاد، و میدانیم که کربلا شاهد چه مظلومیتهایی بود. همۀ اینها را میدانیم، اما این بار، راوی این ماجرا کسی است که فرماندهی ظلم و جور تاریخ را به عهده دارد. راوی این قصۀ واقعی، شیطان است!
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد