باب اسفنجی به دکتر می رود

یک روز باب اسفنجی مریض شده بود و وقتی سر کار رفت،‌آقای خرچنگ، او را به خانه فرستاد تا استراحت کند. باب اسفنجی به دوستش سندی تلفن زد تا او را به دکتر ببرد، ولی پاتریک آمد و گفت که مطب دکتر جای وحشتناک است و خودش سعی کرد باب اسفنجی را معالجه کند ولی …
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد
ناشر: نردبان
نویسنده استیون بنکز
مترجم هایده کروبی
تصویرگر زینا ساندرز
قطع کتاب خشتی بزرگ
سال چاپ 1398
نوبت چاپ اول
نوع جلد شومیز
زبان فارسی
جنس کتاب کاغذی - گلاسه
ویراستار ندارد
تعداد صفحات 24
مشخصات ظاهری موارد دیگر