بامبی آهوی مهربان
قصه های کلاسیک و زیبا از چهارگوشه دنیا. اوّلین روز بهار بود و شادی و هیجان در همهجا دیده میشد. همهی حیوانات آماده ی رفتن به فضای باز جنگل بودند تا شاهزادهی جدید را که یک بچّه آهو بود ببینند. اسم این بچّه آهو بامبی بود. هر بار که او شروع میکرد تا یک قدم بردارد، پاهای بلندش به هم میپیچید و او از پشت روی زمین میافتاد. بقیّهی حیواناتی که او را تماشا میکردند یواشکی میخندیدند.
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد