برادر تا پای مرگ
پارکی در حومه پاریس. روی چمنهای کنار آب، مردی جوان کنار زنی میان سال نشسته بود. زیر چتر بزرگی که از آفتاب پیش از غروب در امانشان نگه میداشت، آهسته با یکدیگر حرف میزدند. رهگذران گمان میکردند آنها مادر و پسرند. هیچ کس گمان نمیکرد سن آن مرد موقر و مو نارنجی که لباس سرخی به تن داشت بیش از دو برابر سن زن باشد. لارتن زیر لبی گفت: «فکر میکنی اگر مردم بدانند که من خواستگارت هستم چی میگویند؟». الیشیا ریزریز خندید و گفت: «حسابی گیج میشوند». با گذشت سالها، خیلی تغییر کرده بود، ولی خندهاش درست مثل گذشته بود...
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد ناشر: | قدیانی |
جنس کتاب | |
نویسنده | دارن شان |
مترجم | فرزانه کريمي |
تصویرگر | ندارد |
قطع کتاب | رقعی |
سال چاپ | 1392 |
نوبت چاپ | 3 |
نوع جلد | شومیز |
زبان | فارسی |
ویراستار | ندارد |
تعداد صفحات | 296 |
"پارکی در حومه پاریس. روی چمنهای کنار آب، مردی جوان کنار زنی میان سال نشسته بود. زیر چتر بزرگی که از آفتاب پیش از غروب در امانشان نگه میداشت، آهسته با یکدیگر حرف میزدند. رهگذران گمان میکردند آنها مادر و پسرند. هیچ کس گمان نمیکرد سن آن مرد موقر و مو نارنجی که لباس سرخی به تن داشت بیش از دو برابر سن زن باشد. لارتن زیر لبی گفت: «فکر میکنی اگر مردم بدانند که من خواستگارت هستم چی میگویند؟». الیشیا ریزریز خندید و گفت: «حسابی گیج میشوند». با گذشت سالها، خیلی تغییر کرده بود، ولی خندهاش درست مثل گذشته بود... "