بگو ما هم بخندیم 7
میترا خانم آن قدر دماغش دراز بود که هر وقت می خواست آن کفش های پوست مار گران قیمتش را بگذارد توی کشو، دماغش گیر می کرد لای کشو! دومی: خب میترا خانم چه کار کرد؟ ... دماغش را عمل کرد؟ اولی: نه خوشبختانه کفش هایش را دزد برد!
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد