تفنگ اهلی

آقای فرهمند آرام گفت: «مردونگی که به تیر درکردن نیست. حتی تو جنگ هم زدن آدم‌های بی‌پناه نامردیه. تازه اینجا که جنگ نیست. ما اومدیم تو خونه‌ی حیوونا و با پررویی تمام اونا رو می‌کشیم.» دامون داد زد: «تفنگ باید تیر بندازه وگرنه که با بیل فرقی نداره.» آقای فرهمند لبخندی زد و گفت: «کلانی‌ها فقط شکار می‌کنن. بابای کیانوش تا حالا بردتش استادیوم؟ ولی من بردمت. بابای کیانوش بلده با سگ‌ها دست بده؟ ولی من بهت یاد دادم با پاپی دست بدی. بابای کیانوش بلده از روی صخره بپره تو آب؟ ولی من بغلت کردم و پریدیم…» دامون پرید وسط حرفش و گفت: «عوضش اگه یکی با تیر بزنه توی دستش، نمی‌ایسته تماشاش کنه.»
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد
ناشر: نردبان
نویسنده مسعود ملک ‌یاری
مترجم ندارد
تصویرگر سحر دانشی
قطع کتاب رقعی
سال چاپ 1397
نوبت چاپ اول
نوع جلد شومیز
زبان فارسی
جنس کتاب کاغذی - گلاسه
ویراستار شیوا حریری
تعداد صفحات 56
مشخصات ظاهری موارد دیگر