تی کی و اتوبوس ربوده شده

اهالی روستای تی کی تصمیم گرفتند با تعمیر اتوبوس کهنه رها شده، یک خط اتوبوسرانی راه بیاندازند. مردی به نام «کاندو» با مهارت خود اتوبوس را تعمیر کرد و همه کسانی که چیزی برای فروش داشتند، سوار اتوبوس شدند تا به شهر بروند. دو غریبه با کتهای کثیف و کلاه های بزرگ وارد اتوبوس شدند و با کاندو، راننده اتوبوس مشاجره کردند. در میانه راه، اتوبوس به سمت جنگل تغییر مسیر داد. آن دو غریبه دیوهای بدجنس بودند که عاشق اتوبوس بودند و با گروگان گرفتن پسر کاندو برای ربودن اتوبوس، او را مجبور کردند که به دستور آنها گوش دهد. تی کی که یکی از مسافران اتوبوس و شاهد ماجرا بود، به فکر چاره ای افتاد و برای رهایی از دیوها نقشه ای کشید و درگیر ماجراهایی شد که در این کتاب برای دو گروه سنی «ب» و «ج» به نگارش درآمده است.