تی کی و خانه ی جادو

تی کی به همراه هوهوم و شکوفه نیلوفر، به جنگل رفتند. آنها به خانه ای تاریک و بدجور برخوردند. در آن خانه دختر جوان و زیبایی را دیدند. دخترک که گرینگ جینگ نام داشت، بعد از مرگ پدر و مادرش به دست پسرعموی خود، بولی در آن خانه زندانی شد. بولی قصد داشت انگشتر زمردی را که یادگار مادر بود و با فروش آن می توانست زندگی جدیدی را شروع کند، از او بگیرد. پای کرینگ جینگ صدمه دیده بود و نمی توانست آنها را ترک کند. تی کی به او قول داد که فردا برای کمک به او، همراه غذا خواهد آمد.