تی کی و دیوها

تی کی در روستایی زندگی می کرد. بر اثر نباریدن باران خشکسالی شد و مردم تمام محصولات خود را مصرف کردند. تی کی به دنبال یافتن غذا به اطراف روستا رفت. در جایی دور از روستا او به انگورهای رسیده و شیرین برخورد و هنگام پر کردن سبدش، صدای گریه دخترکی را شنید. او شاهزاده خانم «سارا شین» بود که دیوهای نگهبان او را فراری داده و ربوده بودند. او اسیر دیوها شده بود و دو روز بود که گرسنه بود، تیکی راه خانه خود را به سارا شینا نشان داد و خود برای پیدا کردن سبزیجات بیشتر از آنجا دور شد که ناگهان اسیر دیوها شد.
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد
ناشر: پنجره
نویسنده فهیمه سیدناصری
مترجم ندارد
تصویرگر ندارد
قطع کتاب خشتی بزرگ
سال چاپ 1398
نوبت چاپ 48
نوع جلد شومیز
زبان فارسی
جنس کتاب کاغذی
ویراستار ندارد
تعداد صفحات 28
مشخصات ظاهری موارد دیگر