جک داستان (واقعا) واقعی جک و لوبیای سحرآمیز
جک پسر شر و شیطان روستا همیشه دلش یک ماجراجویی حسابی می خواست تا اینکه غول ها به مزرعه شان حمله کردند آنها هرچه را داشتند و نداشتند ویران و غارت کردند و پدرش را هم همراه خودشان بردند . جک آماده سفری پرماجرا برای نجات پدرش شد جک تصمیم گرفت تا تنها دارایی شان را با یک مشت لوبیا عوض کنند تا بتوانند با درخت لوبیای سحرآمیز به سرزمین غول ها برسند . گرچه غلمرو غول ها زمین تا آسمان با دنیای جک فرق می کند . اما خب خوش گذرانی های خاص خودش را دارد ....
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد