جک و لوبیای سحر آمیز
جک نوجوانی است که با مادرش زندگی میکند و از دار دنیا فقط یک گاو شیرده دارند. وقتی شیر گاو خشک میشود، مادرش از او میخواهد که گاو را به بازار برده و بفروشد. جک در راه بازار گاو را به پیرمردی در ازای چند دانه لوبیای سحرآمیز میفروشد. مادر جک که از موضوع عصبانی شده لوبیاها را به بیرون پرت میکند. صبح فردا ساقه های لوبیاهایی که رشد کرده اند و سر به فلک کشیدهاند یاعث ترس و شگفتی جک و مادرش می شوند و ...
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد