حلزون کوچولو

قصه حلزون کوچولو قصه آرزوهای همه کودکان است که زود به استقلال برسند یا این که کس دیگری باشند تا بتوانند جهان پیرامون خود را کشف کنند اما... به بخشی از کتاب توجه کنید: جُغد‌ دانا به خوبی پی برد که هر چند حلزون‌کوچولو از پرواز کردن در آسمان و رفتن به برکه و آن سمت بیشه‌زار لذّت خواهد برد امّا دوست دارد که همه این کارها را خودش به تنهایی و بدون تکیه بر کس دیگری انجام دهد. مثل دوستش قورباغه بپرد و هر جا که می‌خواهد برود و یا مانند پروانه پرواز کند. احساس توانایی انجام این کارهاست که برای او خوشایند است. امّا او نه قورباغه بود و نه پروانه، بلکه او فقط یک حلزون‌کوچولو بود.