حماسه، سرآغاز
پاهاي پسرك از وحشت قفل شده بودند و دستهايش ميلرزيدند. اگر برميخاست و به سوي درخت ديگري ميدويد، غول بيترديد او را ميديد و با دو قدم به او ميرسيد و اگر همانجا ميماند، غول چند ثانيه ديگر بالاي سرش بود! در همين فكرها بود كه ناگهان دو دست نيرومند، از فراز همان درخت، بر سرش فرود آمدند و پيش از اينكه صدايي از او برآيد، دهان و كمرش را گرفتند و با يك حركت بالاي شاخهها بردند. پتش خوارگر، سه گانه چهارم از رمانهاي چند جلدي آرمان آرين است كه بر مبناي اوستا و بندهش نوشته شده است.
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد