خر کریم را نعل کردن

روایت قصّه‌های ایرانی با ضرب‌المثل‌های ایرانی. یکی‭ ‬بود‭ ‬یکی‭ ‬نبود‭ ‬غیر‭ ‬از‭ ‬خدا‭ ‬هیچ‭ ‬کس‭ ‬نبود‭. ‬یک‭ ‬روز‭ ‬در‭ ‬جنگل‭ ‬بلوط،‭ ‬کلاغِ‭ ‬سیاه‭ ‬خبر‭ ‬آورد‭: ‬‌‮«‬آهای‭ ‬آهای‭! ‬خبر‭ ‬خبر،‭ ‬همه‭ ‬گوش‭ ‬کنید‭ ‬توی‭ ‬جنگل،‭ ‬قراره‭ ‬جشنی‭ ‬به‭ ‬پا‭ ‬بشه،‭ ‬همه‭ ‬دعوتین،‭ ‬قارقار،‭ ‬فردا‭ ‬صبح‭ ‬همه‭ ‬زیر‭ ‬درخت‭ ‬بلوط‭ ‬جمع‭ ‬بشید‭.‬‮»‬‭ ‬بعد‭ ‬از‭ ‬شنیدن‭ ‬این‭ ‬خبر‭ ‬لاک‭ ‬پشت‭ ‬و‭ ‬موش‭ ‬که‭ ‬همسایه‭ ‬هم‭ ‬بودند‭ ‬تصمیم‭ ‬گرفتند‭ ‬با‭ ‬هم‌دیگر‭ ‬بروند‭ ‬و‭ ‬این‭ ‬خبر‭ ‬را‭ ‬هم‭ ‬به‭ ‬نَنه‭ ‬حلزون‭ ‬بدهند،‭ ‬چون‭ ‬به‭ ‬هم‌دیگر‭ ‬می‌گفتند‭: ‬‮«‬گوش‌های‭ ‬ننه‭ ‬حلزون‭ ‬کمی‭ ‬سنگینه‭ ‬شاید‭ ‬خبر‭ ‬رو‭ ‬نشنیده‭ ‬باشه‭.‬‮»‬
20,000 تومان
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد
ناشر: برف
نویسنده فاطمه کلاته سیفری
مترجم ندارد
تصویرگر زهره سادات فیض آبادی
قطع کتاب خشتی بزرگ
سال چاپ 1397
نوبت چاپ
نوع جلد شومیز
زبان فارسی
جنس کتاب کاغذی
ویراستار ندارد
تعداد صفحات 12
مشخصات ظاهری موارد دیگر