داداش خیلی خالی بندم
توی این کتاب، خواهر ریف؛ جورجیا، وارد مدرسه راهنمایی ویلج میشود و داستان را تعریف میکند. به قول خودش: «این داستان در مورد ماجراهاییه که واسه دختر باهوش، مهربون و خلاقی اتفاق میفته که داره سعی میکنه از زیر سایهی سابقهی خراب داداشش بیاد بیرون.» حدسش راحت است که همهی معلمها فکر میکنند او مثل برادرش خرابکار است، اما جورجیا با ریف شرط بسته که معروفترین دختر مدرسه میشود، خب... معلوم است که ریف نمیگذارد خواهر کوچولوی مثبتش به این راحتیها به هدفش برسد!
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد