خاطرات یک بی عرضه/ جلد سیزدهم: دفترچه آبی متالیک - خاطرات گرگ هفلی
گرگ هفلي و خانوادهاش ميخواهند از شهر خارج شوند. با وجود سرماي هوا و اضطراب نزذيك شدن فصل تعطيلات، خانواده هفلي تصميم ميگيرند به استراحتگاه جزيره اي گرمسيري پناه ببرند تا مدتي با خيال آسوده استراحت كنند. چند روز استراحت در بهشت مي تواند براي گرگ هفلي و خانواده اش بي نهايت لذتبخش باشد. اما خيلي زود خانواده هفلي متوجه مي شوند در بهشت اوضاع آنطور نيست كه فكر مي كردند...
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد