خاطرات یک بی عرضه 11 / دفترچه قرمز فلفلی
اين بار گرگ هفلي زير فشار زيادي است. مادرش فكر ميكند بازيهاي رايانهاي مغز او را تنبل ميكنند، براي همين دلش ميخواهد پسرش اين بازيها را كنار بگذارد و از قدرت خلاقيتش استفاده كند. هالووين كه اين بار گويا به قدر كافي ترسناك نيست، نزديك است و ترس و وحشت از هر طرف سراغ گرگ هفلي ميآيد. وقتي او كيسه پاستيلهاي كرمي را پيدا ميكند، فكر بكري به ذهنش ميرسد. آيا گرگ ميتواند با ساختن فيلمش، نظر مادرش را جلب كند و با اين كار پولدار و مشهور شود؟ يا اين كار فقط دردسرهاي گرگ را بيشتر ميكند؟
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد