بازی راز جنگل گل آذین
روزی روزگاری حکمران محبوبی در کنار یک جنگل اسرارآمیز در قلعهای حکمرانی میکرد. قوانینی که او وضع کردهبود، چنان درست و عاقلانه بود که باعث شدهبود همه او را بسیار دوست بدارند. سالها گذشت و حکمران بتدریج پیر شد و نگران اینکه چه کسی باید بعد از او بر این سرزمین بدرستی حکومت کند، از طرفی به او بارها خبر رسیدهبود که در جنگل اسرارآمیز گنجینههای عجیب و غریب پنهان شدهاست. از آنجا که حکمران دوست داشت فرد لایقی را پس از خود برگزیند، تصمیم گرفت کسی را که بتواند با فراست و تیزهوشی، سه تا از این گنجینهها را بیابد، جانشین خود کند بنابراین براساس این فکر، جارچیانی را به سرتاسر سرزمین خود روانه کرد تا به همه تصمیم خود را اعلام کند.