رای ما باب اسفنجی

یک روز عادی دیگر در رستوران خرچنگ بود . باب اسفنجی داشت آشپزی می کرد و اختاپوس داشت طبق معمول غر می زد . آقای خرچنگ هم داشت پول هایش را میشمرد . او گفت: بخشکی شانس ! بازم پول کم آوردیم! یه برنامه درآمد زا می خوام ! خیلی هم سریع! فکر میکنید اینبرنامه چی بود؟
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد
ناشر: آبشن
نویسنده اریکا پاس
مترجم امین توکلی
تصویرگر هری مور
قطع کتاب خشتی متوسط
سال چاپ 1398
نوبت چاپ
نوع جلد شومیز
زبان فارسی
جنس کتاب کاغذی - گلاسه
ویراستار ندارد
تعداد صفحات 24
مشخصات ظاهری موارد دیگر