رهایم کن
«آدی؟ آدی، بیدار شو آدی...» به پهلو می غلتم بدنم را کش و قوسی میدهم و با پشت دست چشم هایم را میمالم لعنتی هنوز خیلی زود است. «آدی...» خوابالود جیمز را از یقه میگیرم و پایین میکشم و سرش را زیر پتو هل می دهم فریادی میزند می خندم و چنان در ملحفه می تابانمش که دیگه نمیتواند جم بخورد نق نقی میکند بسسسسس کن با مشتهای کوچکش به ملحفه میکوبد آدی بذار بیام بیرون.
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد