روایت روزهایی با راه راه قرمز

داستان حاضر، روایتی است از یکی از رزمندگان جنگ تحمیلی. او با یادآوری روزهای جنگ، در حال نوشتن رمانی است که قهرمان آن، "صادق" نام دارد. راوی در جایی از داستان خطاب به همسرش می‌گوید: "نفسم بوی سوخت می‌ده، بوی دود، بوی خاکستر، بوی اون سال‌ها که من بودم و سنگر بود و تفنگ بود و چفیه بود. حالا هی داد بزنم این جا توی این کوره‌ی آجرپزی و هیچ کی صدام را نشنود...
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد
ناشر: قو
نویسنده حقی پور - رحمت
مترجم ندارد
تصویرگر ندارد
قطع کتاب رقعی
سال چاپ 1384
نوبت چاپ
نوع جلد شومیز
زبان فارسی
جنس کتاب کاغذی
ویراستار قدرت الله نیک بخت
تعداد صفحات 92
مشخصات ظاهری موارد دیگر