روباه طمعکار و شیر دانا

برگرفته از شعر «نمازگزار و سگ» عطّار نیشابوری. روباه‭ ‬که‭ ‬تازه‭ ‬فهمیده‭ ‬بود‭ ‬شیر،‭ ‬خیلی‭ ‬وقت‭ ‬پیش‭ ‬از‭ ‬این‌ها‭ ‬مُرده،‭ ‬خاک‭ ‬بر‭ ‬سرش‭ ‬ریخت‭ ‬و‭ ‬خود‭ ‬را‭ ‬بر‭ ‬زمین‭ ‬انداخت‭. ‬لحظه‌ای‭ ‬نگذشته‭ ‬بود‭ ‬که‭ ‬دو‭ ‬گرگ‭ ‬به‭ ‬او‭ ‬نزدیک‭ ‬شدند‭ ‬و‭ ‬پرسیدند‭: ‬‮«‬آهای‭ ‬روباه‭! ‬ما‭ ‬را‭ ‬می‌شناسی؟‮»‬‭ ‬روباه‭ ‬که‭ ‬خیلی‭ ‬ناراحت‭ ‬بود‭ ‬گفت‭: ‬‮«‬من‭ ‬چه‭ ‬می‌دانم‭!‬‮»‬‭ ‬یکی‭ ‬از‭ ‬آن‭ ‬گرگ‌ها‭ ‬گفت‭: ‬‮«‬ما‭ ‬همان‭ ‬بچّه‭ ‬گرگ‌هایی‭ ‬هستیم‭ ‬که‭ ‬این‭ ‬شیر‭ ‬مهربان‭ ‬به‭ ‬ما‭ ‬غذا‭ ‬داد‭ ‬و‭ ‬مواظب‭ ‬ما‭ ‬بود‭.‬‮»‬‭ ‬سپس‭ ‬آن‭ ‬دیگری‭ ‬ادامه‭ ‬داد‭: ‬‮«‬شیر‭ ‬همیشه‭ ‬به‭ ‬ما‭ ‬می‌گفت‭ ‬اگر‭ ‬روزی‭ ‬من‭ ‬مُردم،‭ ‬جسدم‭ ‬را‭ ‬خاک‭ ‬نکنید،‭ ‬جسدم‭ ‬را‭ ‬بالای‭ ‬کوه‭ ‬طوری‭ ‬قرار‭ ‬دهید‭ ‬که‭ ‬هیچ‭ ‬حیوانی‭ ‬نتواند‭ ‬از‭ ‬دستوراتم‭ ‬سرپیچی‭ ‬کند‭.‬‮»
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد
ناشر: برف
نویسنده سعید خسروی برنا
مترجم ندارد
تصویرگر زهره فیض آبادی
قطع کتاب خشتی بزرگ
سال چاپ 1397
نوبت چاپ 2
نوع جلد شومیز
زبان فارسی
جنس کتاب کاغذی
ویراستار ندارد
تعداد صفحات 12
مشخصات ظاهری موارد دیگر