روباه و کلاغ

قصه های کلاسیک و زیبا از چهارگوشه دنیا. روزي، روزگاري، كلاغي از آشپزخانه ي مرد كشاورزي تكّه اي پنير دزديد و پا به فرار گذاشت. كلاغ پر زد و رفت تا به جنگل رسيد و روي شاخه ي درختي نشست. نفس راحتي كشيد و با خود گفت: ”خب، حالا ديگر مي توانم صبحانه ام را بخورم.“
20,000 تومان
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد
ناشر: برف
نویسنده شاگاهیراتا
مترجم گروه ترجمه نشر برف
تصویرگر شاگاهیراتا
قطع کتاب خشتی بزرگ
سال چاپ 1398
نوبت چاپ 7
نوع جلد شومیز
زبان فارسی
جنس کتاب کاغذی
ویراستار ندارد
تعداد صفحات 12
مشخصات ظاهری موارد دیگر