شنگول و منگول حبه انگور

کتاب مصوّر حاضر، داستانی افسانه‌ای و تخیلی برای گروه‌های سنّی (الف) و (ب) است. هدف از نگارش این داستان آموزش لزوم گوش دادن به نصایح مادرها و پدرها است. در این داستان می‌خوانیم: خانم بزبز قندی همراه سه بزغاله‌اش، شنگول، منگول و حبّة انگور در کلبة کوچکی زندگی خوبی دارند، تا این‌که خانم بزی خانه را به قصد خرید ترک می‌کند. خانم بزی قبل از رفتن به بزغاله‌هایش سفارش می‌کند که در خانه را برای غریبه‌ها، به خصوص گرگ بدجنس باز نکنند. گرگ بدجنس با چندین نقشه به سراغ بزغاله‌ها می‌رود و بالاخره شنگول و منگول را می‌خورد. وقتی خانم بزی به خانه بازمی‌گردد، ماجرا را از حبّة انگور می‌شنود و با هم به سراغ گرگ می‌روند. خانم بزی شکم گرگ را پاره می‌کند و بزغاله‌هایش را نجات می‌دهد و پس از پر کردن شکم گرگ با سنگ، او را به رودخانه می‌اندازد.