شنگ به مدرسه می رود
این داستان دربارهی روزی است که من مدرسهی خودم را راه انداختم، مدرسه ای برای تدی و زرافه و بقیهی دوستانم. ما یک معلم عالی داشتیم و کلی باهم خوش گذراندیم...تا اینکه تدی گفت دیگر از مدرسه خوشش نمیآید. خوشبختانه شِنگبان به دادمان رسید و بهترین درس آن روز را یادمان داد.
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد