عروسی قو
قصه های کلاسیک و زیبا از چهارگوشه دنیا. روزی روزگاری در گوشه ای از این دنیای بزرگ، پسر جوانی بود به نام جک. جک پسر حاکم آن سرزمین بود. او روزها به شکار میرفت و در جنگل و کوه و دشت سوار بر اسب این طرف و آن طرف میگشت. یک روز وقتی در جنگل به کنار دریاچهای رسید، دید پنج قوی بسیار زیبا روی آب دریاچه شنا میکنند. جک که میخواست قوها را شکار کند، پشت درختی مخفی شد. ولی ناگهان اتّفاق عجیبی افتاد. قوها از آب بیرون آمدند و به صورت پنج دختر زیبا تغییر شکل دادند.
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد