فرار از سرزمین وحشت
شش نفر از بچه ها دور من و برادرم لوک حلقه زده بودند.دست هاشونو محکم مشت کرده بودند،و به ما زل زده بودند.می دونم...می دونم...خیلی عجیبه که داستم رو این جوری شروع کنم.اما همه چیز تو سرزمین وحشت عجیب و غریبه...
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد