قالی بپر ما را ببر به تهران
برای سینا خیلی جالب بود، تازه فهمیده بود چرا پدرش خواسته است که داستان این بناها را یاد بگیرد، او فکر کرد که تا به حال چقدر دانشش کم بوده و حتما چیزهای زیادی هست که نمی داند. بعد از کتاب خواست که کمی درمورد امیر کبیر برایش بگوید. کتاب آهی کشید و گفت: "امیرکبیر دوست نازنین من بود. او بسیار کتاب می خواند. مرد فهمیده ای بود..."
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد