قتل در سیرک
انفجاری مهیب شب را در هم درید. شلیک گلوله به رگباری از خمپاره پاسخ داد. با موج تازه ای از گلوله های توپ، صدای جیغ و فریاد به آسمان رفت. روی تپه بالای شهر، پیکری خشن پشت یک صخره چندک زد. فکر و خیالش پر از عجز و استیصال بود. های و هوی فکر و خیالش برایش گوشخراش تر از نبردی بود که آن پایین جریان داشت. تکان بخور! فرار کن! دور شو! همین حالا!
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد