آن قصه پنهانی

در تاریکی شب، «نرجس» آرام در بستر خود دعا می‌خواند که به یکباره صدایی شنید. پیرزنی مهربان احوال او را جویا شد و نرجس چون نور، سبک و بی‌حس گردید. ناگهان از پنجره‌ها نوری به درون تابید و همه‌جا نورانی شد. نرجس پری‌ها را دید که بال‌زنان گویی آواز می‌خواندند. در این هنگام نوزادش متولد شد؛ نوزادی نورانی که عطر گل می‌داد. امام که مشغول عبادت بود به نزد نرجس آمد و فرزندش را دید و برای نرجس از این کودک گفت؛ کودکی که یک روز با آمدنش تمام غم‌ها را به شادی تبدیل می‌کند و انسان‌ها را از بند رها می‌سازد. در این هنگام نوزاد به زبان آمد و نام تمام پدرانش و در پایان، نام خود را گفت. در این کتاب شرح تولد امام زمان (عج) در قالب شعر به چاپ رسیده است.
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد
ناشر: قدیانی
نویسنده محمدکاظم مزيناني
مترجم ندارد
تصویرگر منصوره محمدي
قطع کتاب رحلی
سال چاپ 1391
نوبت چاپ 2
نوع جلد شومیز
زبان فارسی
جنس کتاب کاغذی
ویراستار ندارد
تعداد صفحات 12
مشخصات ظاهری موارد دیگر

"در تاریکی شب، «نرجس» آرام در بستر خود دعا می‌خواند که به یکباره صدایی شنید. پیرزنی مهربان احوال او را جویا شد و نرجس چون نور، سبک و بی‌حس گردید. ناگهان از پنجره‌ها نوری به درون تابید و همه‌جا نورانی شد. نرجس پری‌ها را دید که بال‌زنان گویی آواز می‌خواندند. در این هنگام نوزادش متولد شد؛ نوزادی نورانی که عطر گل می‌داد. امام که مشغول عبادت بود به نزد نرجس آمد و فرزندش را دید و برای نرجس از این کودک گفت؛ کودکی که یک روز با آمدنش تمام غم‌ها را به شادی تبدیل می‌کند و انسان‌ها را از بند رها می‌سازد. در این هنگام نوزاد به زبان آمد و نام تمام پدرانش و در پایان، نام خود را گفت. در این کتاب شرح تولد امام زمان (عج) در قالب شعر به چاپ رسیده است. "