مرغ حق/ حکایت زندگی سید جمال الدین اسدآبادی

شب بود ،شبی پرستاره ،ستاره ها با چشم هایی نیمه باز می ماندند که به جاسوسی برای سلطان تیز شده بودند....((احمد امین )) پس از حضور برمقبره ی ((سید جمال الدین اسد آبادی )) چنین نوشت :بر سر مزار وی ایستادم و گفتم : این جا آرامگاه زنده کننده ی نفوس و آزاد کننده ی عقول و تکان دهنده ی دل ها و برانگیزنده ی ملت ها و متزلزل کننده ی تخت ها ست . کسی در این جا آرمیده است که سلاطین وقت ، بر عظمت او ،رشک می بردند و از زبان و سطوت او در هراس بودند ،و دولت ها ی صاحب ارتش و تجهیزات ،از او بیمناک بودند و کشورهایی که آزادی در آن جا موج می زد ،حوصله شان از حریّت او به تنگ آمده بود.... مجموعه کتاب های ((احیاگران)) کوششی است در کنکاش و بررسی زوایای نهفته ی احیاگران بزرگ دو قرن اخیر،... تا چه قبول افتد و چه در نظر آید .