موش و گربه
برگرفته از شعر «موشها و گربه» عبید زاکانی. یکی بود، یکی نبود. در روزگاران قدیم و در کنار یک قلعهی بزرگ خرابههایی بود که موشهای زیادی در آنجا کنار یکدیگر زندگی میکردند. آنها دوستان خیلی خوبی بودند، با هم به دنبال غذا میرفتند و با هم بازی میکردند و در شبهای زمستان دور هم جمع میشدند و در حالی که گردو و بادام میخوردند، برای هم قصّههای خوب و شنیدنی میگفتند و از کنار هم بودنشان لذّت میبردند.
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد