مومیایی تو کیست ؟
همانطور که کالسکه جیغکشان نزدیک میشد، من و پیتر نزدیک به هم جمع شدیم. کالسکه مقابل ما ایستاد. اسبها خرناسه کشیدند و سرهاشان را بالا اندختند. به سختی نفس میکشیدند و پشتشان از ریختن عرق زیاد، درخشان بود. وقتی که به سمت بالا، به درشکهچی مو خاکستری پیر، نگاه کردم، در کالسکه تاب خورد و باز شد و مردی به سرعت، خودش رو خم کرد و پیاده شد. اون قد بلند و زیبا بود. با موهای صاف و بلند که از وسط فرق باز کرده بود و با یک سبیل. وقتی نزدیکتر آمد لبخندی روی صورتش پخش شد. پوست صورتش رنگ پریده و تقریباً زرد بود و روی گونههایش کشیده شده بود. چشمان سبز رنگش برق میزدند. او دستش را به سرعت به سمت ما حرکت داد.
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد