نجات الاغ
محمد نوجوانی است که به جبهه اعزام شده است. در پیاده روی های گردان، روی تخته سنگی در دیواره ی دره، الاغی زخمی می بیند. او تصمیم به نجات و مداوای حیوان می گیرد. با کمک دوستانش و با زحمت فراوان، الاغ را به مقر می برد. زخم پای الاغ عفونت کرده و باید پایش را قطع کنند تا زنده بماند، یا این که او را بکشند و راحت شود. محمد پزشکی را با ترفند به مقر آورد تا حیوان را مداوا کند. او تصمیم دارد الاغ را به روستایی در شمال ببرد؛ به خانه ی عمه اش که الاغی به نام پشمینه دارد. اما باید تا پایان عملیاتی که در پیش است، صبر کند. عده ای مامور جمع کردن الاغ های آن منطقه شده اند. می آیند که الاغ محمد را ببرند، ولی او با آن ها دست به یقه می شود و...
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد