نیت پلید
من اعتقاد دارم در اين دنيا چيزي هست که تو آن را بيش از هر چيز ديگري دوست داري؛ و آن من نيستم. واقعهاي تلخ و غمانگيز باعث شده که ويکتور فرانکنشتاينِ شانزده ساله، سوگند بخورد کيمياگري را براي هميشه کنار بگذارد. او کتابخانه تاريک را در آتش ميسوزاند و عهد ميبندد ديگر هرگز سراغ علوم تاريک نرود؛ همانطور که عهد ميکند ديگر به دنبال اليزابت نامزد برادر فوت شده اش نباشد. اما کاش اوضاع، چنين وسوسهانگيز پيش نميرفت. وقتي او و اليزابت گذرگاهي به دنياي ارواح پيدا ميکنند، مقاومتشان درهم ميشکند. آنها به همراه کانراد، برادر دوقلوي ويکتور و دوستشان هنري، براي ماجراجويي به جايي ميروند که در آن، امکانهاي بيشمار و قدرت و طمع، حاکم است. ولي در همان زمان که آنها به دنبالِ دانشِ زنده کردن مردگان هستند، ندانسته پا به دنياي تاريکي ميگذارند که شايد بازگشت از آن، هرگز برايشان امکانپذير نباشد.
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد