هالینکا
هالینکا دختری درونگرا است، مرتب با خودش در کشمکش است در پرورشگاه دوستی ندارد، او را به بازی های خود راه نمی دهند، ساعت ها با خود و دفتر خاطراتش (دفتر فکرهایش) تنها می ماند، تنها پناه او "خاله لو" است که در لهستان زندگی می¬کند. هالینکا تمام مدت از نظر ذهنی با اوست، به او فکر می کند، با او سخن می گوید و عبارت های قصار او را تکرار می کند. عبارت هایی که بار معنایی زیبایی دارند و خواننده از آن ها لذت می برد. .او در یک مسابقه جمع آوری اعانه برای مادرانی که در نقاهتگاه هستند شرکت می کند و اگر چه، از مادرش به بدی یاد می کند، اما برنده می شود. هالینکا این حق را برای خود می داند که قسمت کوچکی از پول صندوق اعانه را برای سفر به نزد خاله لو بردارد، اما دچار عذاب وجدان می شود. سر انجام هالینکا دوستی به نام "رناتا" پیدا می کند، تنهاییاش خاتمه می یابد و تصمیم می گیرد در مورد برداشتن پول از صندوق ،حقیقت را باز گو کند.
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد