پژواک
اگر ملودی فقط میتوانست به دیگران بگوید که چه چیزهایی می داند و چه فکرهایی میکند،همه چیز تغییز میکرد.اما این اتفاق نمی افتد،چون ملودی نمی تواند حرف بزند.نمیتواند راه برود.نمی تواند بنویسد. او درون ذهن خودش گیر کرده و همین باعث میشود که بخواهد از این حصار بیرون بپرد. عاقبت او چیزی را کشف میکند:یک صدا... او صاحب یک صدا شده است صدایی که همه ی دور و بری هایش آماده ی شنیدن آن نیستند.
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد