پیامبر رحمت

یک بار هم نشده بود نمازت قضا شود اما حالا نه می‌توانستی به مسجد بروی و نه به خانه برگردی. دو ساعتی می‌شد که همان‌طور آواره وسط کوچه نشسته بودی و اشک می‌ریختی. صدای افرادی را از ته کوچه شنیدی اما دیگر هیچ چیز برایت مهم نبود. همان‌طور بی‌تفاوت به نشستن ادامه دادی. مردم با نگاه‌های متعجب و بیخیال از کنارت رد می‌شدند مثل کسانی که به گدایی خیره شده باشند. اما تو که تقصیری نداشتی. فقط گمشده‌ای بودی که همه چیز برایش تیره و تار بود. ناگهان صدایی از پشت تو را به خودت آورد: پدر جان پدر جان! سال‌ها می‌شد که کسی تو را به این مهربانی صدا نکرده بود.
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد
ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامی
نویسنده دنیا احمد بابوری- سپیده شیخلو
مترجم ندارد
تصویرگر سمانه شریفی
قطع کتاب وزیری
سال چاپ 1397
نوبت چاپ
نوع جلد شومیز
زبان فارسی
جنس کتاب کاغذی
ویراستار باباک بنازاده
تعداد صفحات 92
مشخصات ظاهری موارد دیگر