پینوکیو
در زمانهای قدیم پـیرمرد نجّاری زنـدگی میکرد که نامـش ژپتو بود. شغـل ژپتو ساختن عروسـکهای خیمه شب بازی بـود. روزی او مشغول ساخت یک عروسک خیمه شب بازی از یک تکّه چوب بود، که آرزو کرد ای کاش این عروسـک پسـر واقعـی او باشد و نامش را پینوکیو گذاشت. وقتی ژپتو کار ساخت عروسـک را تمام کرد روی میز کار خوابش بـرد پری مهربان کـه آرزوی ژپتو را شنیده بود، تصمیم گرفت که آرزوی او را برآورده کند. او چوبدستی جادوییاش را به پینوکیو زد و دسـتور داد تا پینوکیو جان بگیرد و ناگهان…
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد