گاه روشن گاه تاریک
ننه سفارش کرده بود که دستمان را جلوی در و همسایه دراز نکنیم و منت کسی را نکشیم و من بدون اینکه بخواهم شرمنده آنها شدم . من که نگفتم چیزی می خواهم خودشان آوردند . نمیشد بیرونشان کنم و غذایشان را پس بدهم . تنها کاری که توانستم بکنم این بود که از غذاها نخورم و نخوردم . یعنی خوردم ، اما خیلی کم بخاطر مرضیه . بعد هم ...
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد