گربه قشنگ مادر بزرگ

برگرفته از شعر «در قناعت» بوستان سعدی. در‭ ‬روزگاری‭ ‬دور‭ ‬در‭ ‬یک‭ ‬قلعه‌ی‭ ‬بزرگ‭ ‬و‭ ‬با‭ ‬صفا‭ ‬که‭ ‬مردمی‭ ‬مهربان‭ ‬داشت‭ ‬یک‭ ‬گربه‌ی‭ ‬لاغر‭ ‬و‭ ‬پشمالو‭ ‬در‭ ‬اطراف‭ ‬خانه‌ی‭ ‬یک‭ ‬مادربزرگ‭ ‬مهربان‭ ‬زندگی‭ ‬می‌کرد‭. ‬مادربزرگ‭ ‬هر‭ ‬روز‭ ‬صبح‭ ‬بعد‭ ‬از‭ ‬این‌که‭ ‬صبحانه‌اش‭ ‬را‭ ‬می‌خورد،‭ ‬سفره‌ی‭ ‬نانش‭ ‬را‭ ‬در‭ ‬گوشه‌ای‭ ‬از‭ ‬حیاط‭ ‬تکان‭ ‬می‌داد‭ ‬و‭ ‬از‭ ‬غذایی‭ ‬که‭ ‬داشت‭ ‬سهمی‭ ‬را‭ ‬هم،‭ ‬همان‌جا‭ ‬برای‭ ‬گربه‭ ‬می‌گذاشت‭ ‬و‭ ‬می‌گفت‭: ‬‮«‬بیا‭ ‬گربه‌ی‭ ‬قشنگم‭! ‬غذایت‭ ‬را‭ ‬بخور‭.‬‮»‬‭ ‬گربه‌ی‭ ‬پشمالو‭ ‬هم‭ ‬می‌آمد‭ ‬و‭ ‬تکّه‌های‭ ‬نان‭ ‬را‭ ‬می‌خورد،‭ ‬البته‭ ‬شاید‭ ‬بعضی‭ ‬از‭ ‬روزها‭ ‬هم‭ ‬غذای‭ ‬چرب‭ ‬و‭ ‬نرمی‭ ‬نصیبش‭ ‬می‌شد.
این کالا در حال حاضر موجودی ندارد
ناشر: برف
نویسنده معصومه حریری
مترجم ندارد
تصویرگر زهره فیض آبادی
قطع کتاب خشتی بزرگ
سال چاپ 1397
نوبت چاپ 2
نوع جلد شومیز
زبان فارسی
جنس کتاب کاغذی
ویراستار ندارد
تعداد صفحات 12
مشخصات ظاهری موارد دیگر